رهامرهام، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

رهام نفس مامان و بابا

روزمره گی هامون

1392/6/17 14:14
نویسنده : م.م
658 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فندقم خیلی وقته برات چیزی ننوشتم عزیزکم

واسه اینکه چندروزه بدجور بیقراری و اذیت میکنی و اکثر ساعات روزو به خاطر دل دردات و نفخ شکمت گریه میکنی واسه همینم زیاد وقت و حوصله نمیکنم بیام نت.الانم با هزار زحمت خوابوندمت و اومدم..

اما خوب ازاین حرفا گدشته خیلی شیرین و خوردنی شدی عسلم.....

از کارایی که تازه گی ها میکنی بگم

اول از همه اینکه همش دوست داری باهات حرف بزنم زل میزنی تو چشمام و میخوای که با زبون خودت باهات صحبت کنم حتی یک ساعتم بشینم کنارت باهام حرف میزنی اونقد آغون آغون و اوووه اووه میکنی که من کم میارم وقتیم که زیادی ذوق میکنی چنان جیغی میکشی که خنده ام میگیره خلاصه که خیلی حرف زدنو دوست داری.این عکس مال وقتیه که باهمدیگه میحرفیدیم

 

 

چندروزه میذارمت جلو تلویزیون و تو با حوصله کارتون نگا میکنی فک کنم دیگه وابسته این شبکه پویا شدی آخه وقتی باز میکنم شبکه پویارو اونقد از خوشحالی دست و پاتو تکون میدی که انگار قراره تی وی رو ببندم و تو بدون کارتون بمونی.قربون اون صداهاوعکس العملای عجیب غریبت بشم وقتی کارتون میبینی.این مال وقتیه که داری تی وی نگا میکنی

 

 

موهای خوشگل سرتم اکثرشون ریخته و داری موهای تازه درمیاری کچل خان مامان.

 

 

دیشب برای اولین بار 3نفری (من و بابایی و شما) رفتیم بیرون شام بخوریم چندبار ازوقتی دنیا اومدی قصد داشتیم بریما ولی گریه های بی وقت و بی امون تو منصرفمون کرده تاجاییکه یه بار رفتیم پیتزایی توهم کنارما آروم منتظر نشستی تا آماده بشه اما همینکه خواستن بیارن و بخوریم شروع کردی به گریه شدید و ما مجبور شدیم پاشیم ئ برداریم بیاریم خونه بخوریم ههههه کلی هم ضایع شدیمخنده

اما دیشب بچه خوبی بودی فقط آخرآخرا خسته شدی و رفتی بغل بابایی موندی اینم عکست دیشبت تو باغ سبز ایل گلی

 

فعلا که از اسباب بازیهات خوشت نمیاد فک کنم هنوز زوده که به اونام علاقه نشون بدی فقط با یکی دوتا از این جغجغه ها حال میکنی اونم به خاطر صداشونه که خوشت میاد.اینم درحال بازی با خرس کوچولو

 

یکی دیگه از کارایی که من خیلی خوشم میاد اینه که وقتی حوصله ات سره جاشه ودوست داری بازی کنی، میذارمت داخل کریر و تو با تلاش فراوان پاهاتو میذاری رو دسته کریر و بعدش تند تند میزنی بهش و کلی میخندی واسه خودت.اینم عکست درحال اینکار که ازپشت سرت شکار کردم

 

3 روزه دیگه 3 ماهه میشی از الان 3 ماهگیتو تبریک میگم چون همون روز عروسی دخترخاله آیدا هست و سرمون شلوغ میشه خونه هم نیستیم که بیام برات بنویسم پس از همین امروز 3 ماهه شدنت مبارک جوجوی من

بقیه عکسامون تو ادامه مطلب....

از دست ندیدا نظرهم یادتون نرهههههههههههه

 

 

ادامه عکسا....

اینجا بروبر داری نگام میکنی که باهات صحبت کنم

     

آخرشب خسته شدی . الکی داری خمیازه میکشیا... تو باشی و بیرون بخوابی؟؟؟؟عمرا...

 

اینجام داری خودتو واسم لوس میکنی که بغلت کنم شیطون بلا

 

 

تو این عکس یه هویی گوشیو آوردم جلو صورتت که تو تعجب کردی و چشات این شکلی شد...

 

اینجا شما شاهد آماده شدن آقا رهام برای مسابقات بین المللی مشت زنی نی نی ها هستید

موفق باشی قهرمان...چشمک

 

چقده نازی اینجا شیرینم.....

 

حالا خودتون قضاوت کنید .....

مگه دروغ میگم جوجوی منه این خوشگله؟نوکشو ببینیدزبان

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الناز مامان طاها
18 شهریور 92 0:43
سلام مامان مهربون چه بزرگ شده گل پسرو100البته شیرین و دوست داشتنی تر
مینا مامان آیلین
19 شهریور 92 14:55
عزیز دلم گل پسری ماشا ا... خدا حفظت کنه مرسی که به ما سر زدی
فاطمه
20 شهریور 92 21:24
سلام اگه میخواید از عکسای فرشته های کوچولوتون یه کلیپ داشته باشید یا یک کتاب عکس به من سربزنید منتظرم