رهامرهام، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

رهام نفس مامان و بابا

کلی عکس از گردشها و شیطنتای رهام

1393/4/10 16:19
نویسنده : م.م
432 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صدسلام به دوستای گل وبلاگی و پسر کاکل زری خودم

انگار یک سالت که تموم شد بهت الهام شده دیگه بزرگ شدی و باید رفتارت فرق کنه چون واقعا ازاون روزی که برات تولد گرفتیم کلی بزرگ شدی و خیلی چیزارو درک میکنی.همه حرفامو متوجه میشی و بهشون واکنش نشون میدی.ازخصوصیات اخلاقیت اگه بگم یکی اینکه خیلی احساساتی و زودرنجی(عین منچشمک) کافیه یه ذره باهات تند یا بلند حرف بزنیم اخمات میره تو هم و قهرمیکنی .خیلی شیرین شدی بعضی رفتارارو که انجام میدی آدم میخواد محکم گازت بگیره.مثلا وقتی خودت موفق میشی یه کاری رو انجام بدی برا خودت دست میزنی،یا وقتی کار بد یا اشتباهی انجام میدی بهم نگا میکنی و میخندی و بعدش با سرعت خیلی زیاد فرار میکنی تا دستم بهت نرسه.مخصوصا وقتی دزدکی دستت به قند یا چیزی که منعت میکنم میرسه.یه کم خجالتی هستی. دوست داری کارای بزرگترارو تقلید کنی و انجام بدی.یه سال گذشت و من در حسرت این موندم که تو پستونک بخوری،دندان گیر بگیری دستت، سوار کالسکت بشی تو تخت خودت بخوابی،روپاهام لالا کنی،توپ بازی کنی،بای بای و بوس بوس و نازنازی کنی مثل بیشتر بچه ها.اماانگار تو تافته جدا بافته ای چون هیچ نشونه ای از اینکارا در تو دیده نشد.عوضش خوب جارو دستی میکشی،کف آشپزخونه رو با دستمال تمیز میکنی وآشپزی میکنی،نانای میکنی و کارای فنی انجام میدی خندونکخخخخخ ...خلاصه که کارای دخترونه رو دوست داری و انجام میدی .رفتار عجیبی داری بعضی چیزارو تا یه بار میبینی یاد میگیری و تقلید میکنی بعضی کارارم هرچی یادت میدم توجه نمیکنی و یاد نمیگیری مثلا هرچی بوس کردن و بای بای کردنو بهت یاد میدم انجام نمیدی اما صبح دیدم خودت داری کفشاتو پات میکنی بااینکه اصلا یادت ندادم سعی داشتی اونکارو بکنی.البته کارای ام که یاد میگیریو بعدا دیگه تکرار نمیکنیا ... مثلا الان هرچی بگم چشات کو نشون نمیدی یا دیگه ماما و ده ده و بقیه کلماتی که قبلا میگفتیرو نمیگی و خلاصه همینا دیگه...

تربچه ی بلاچه مامان ،این روزا خیلی بازیگوش و شیطون بلا شدی.خیلی خوش خنده ای و هرجا که نی نی هم سن و سال خودت میبینی به طرفش کشیده میشی تا باهاش رابطه برقرار کنی.راه رفتنت پیشرفت کرده و 7تا8 قدم میتونی راه بری.جشن

از وقتیکه هوا بهتر شده و رهام میتونه با کمک ما قشنگ راه بره و چند قدمی هم خودش برداره کلی باهمدیگه ددر و گردش رفتیم و عکسای قشنگ گرفتیم اما فرصت نشده بیام و تو وبلاگ بذارم تا اینکه امروز تصمیم کبری گرفتم و عکسارو جمع و ویرایش کردم و میذارمشون اینجا ...

البته اینم بگم که چندروز پیش یه سفرچندروزه به شمال داشتیم که با کلی عکس قشنگ انشالاه تو پست بعدی میذارم.منتظرمون باشید...

امروز 3 امین روز از ماه مبارک رمضان هم هست .به همه روزه داران تبریک میگم این ماه رو .انشالاه که عبادات همتون قبول باشه.

اگه افتخاردادید و خواستید عکسای رهامو ببینید لطفا تشریف ببرید ادامه مطلب .

بغل این ننه جون چه راحته...

 

همیشه انگشت به دهن یا انگشت اشاره درحال فعالیت

 

چندتا عکس از بازیگوشی ها

نذاشتی بابایی کارشو بکنه .انگار خیلی به مکانیکی علاقه داری از فردا باید بفرستم کمک دست عمومهران بشی

 

عاشق آب بازی هستی

 

تازه شم ... لباسامو خودم بلدم بشورم

 

 

پسندها (3)

نظرات (6)

زهرا مامان شایان
11 تیر 93 2:41
افرین به این گل پسر.مامانی نگران نباش همه چیز یاد میگیره اره خاله یاد میگیرم مامانی خیلی عجله داره آخره
افسانه
11 تیر 93 7:23
ماشاالله داره آقا رهام فدات افسانه جون نظر لطفته
مامان دینا
11 تیر 93 9:11
افرین به رهام جون خیلی نازه هم کاراش هم خودش ادم می خواد گازش بگیره ولی من دلم نمیاد به همون بوس اکتفا می کنم ممنون خاله.دیناخانوم که نازتره خاله قربونش
مامان علی
11 تیر 93 11:04
ماشالله هزار ماشالله به این پسر خوشگل و ناز....همینکه کم کم داره با کمکتون راه میره یعنی کم مونده خودش کامل راه بره.. انشالله همبشه ساام و سلامت باشه.خیلی نازه مرسی خاله.انشالاه علی کوچولوهم زودی بزرگ شه و راه بره
مامان الهام
12 تیر 93 23:02
واقعا بعد یک سال منم احساس میکنم که سلنا بزرگتر شده منم خیلیییییییییی عجله دارم که سلنا تند تند کارای جدید یاد بگیره هزار هزار ماشاالله به آقا رهام خوشگل و باهوش عزیزم میبوسمت
ساجده
18 تیر 93 9:42
عزیزممممممممممممم همیشه به گردش بوسسسس