رهام و بازیگوشی هاش
سلام سلام صدتاسلام
تو این روزای گرم تابستون شیطنتهای شما آقاپسرگل هم گرم و داغه.5 روزدیگه 14 ماهه میشی عزیزم و یواش یواش باید فکر ازپوشک گرفتنت باشم.البته یواش از نوع حلزونی
جونم برات بگه ازخودت و شیطونیات... زیاد توی حرف زدن پیشرفت نکردی ولی کلمه ماما رو خوب و تندتند میگی به بابا هم بووواا میگی فعلا.دایره لغات بامعنیت این چندتا کلمه هست...
مام مام= ماما اووه و بووه= آب
پوفی= غذا + اوناییکه قبلا میگفتی
عاشق کفش هستی مخصوصا کفشای خودت.هرکجا کفش یا دمپایی ببینی برشون میداری و باخودت این ورو اونور میکشونی.چندروزی بود آبابات تو حیاط کار میکرد و توهم ازخدا خواسته وسط گردوخاکا ولو بودی وکیف میکردی.
ساعات بازی با اسباب بازیات بیشترشده وبیشترهم باماشیناوسه چرخه مشغولی.جاروبرقی و زودپز هم چندروزی هست که ساعتها مشغولت میکنه.
وای جونم برات بگه از بانمک بازیات: تا میفهمی غذاحاضره یاسفره بازمیشه پوفی پوفی گویان میشینی و بادستت چندبارمیکوبی زمین ویه بشقاب میگیری طرف من که بهت غذابدم.وقتی میگم رهام صبرکن داغه ومیسوزی زود فاصله میگیری و فوت میکنی که سرد بشه غذات.تا میگم پاشم چای دم کنم تندوتند دنبال قوری میگردی ومیبری کنار چای ساز تابیام دم کنم.
خیلی وابسته و بغلی بابایی شدی بیچاره تامیخواد بلندشده دستاتو به طرفش بازمیکنی تاتورو هم ببره.وقتی توماشینیم یکسره توبغل بابایی میشینی وهرچی صدات میکنم اصلا به من گوش نمیدی و محل نمیذاری وبا آهنگای ضبط نانای و دس دسی میکنی و با این کار عشق و صفا میکنی واسه خودت.
خیلی پسر حرف گوش کن و باهوشی هستی یه کاری رو که بهت بگیم نکن متوجه میشی که کار بد یا خطرناکیه و سعی میکنی انجامش ندی.البته بعضی وقتام میشه که باخنده یا لوس بازی قصد قول زدن مامان وبابارو میکنی اما موفق نمیشی... کاملا مفهوم حرفامونو میدونی و هرچیزی هم بخوایم زودی پیداش میکنی و برامون میاری.
خلاصه که رهام مامان,خیلی دوست داشتنی تر ازقبل شدی .یه جوری خودتو لوس میکنی برا آدم که فقط بایدچلوندت تا دلمون آروم شه.عاشقتیم بدجووووور نفس مامان و بابا
اونقده عکس ومطلب جدید داریمممم که نگو ولی وقت و حوصله تایپ نیست آخه باز صفحه کلیدمون خراب شده و سخته نوشتن انشاله به زودی میام و بقیه رو توی پست بعدی میذارم.