رهامرهام، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

رهام نفس مامان و بابا

عکس های محرم 94

امسال محرم و صفر آقا رهام دو سال و 4 ماهه , پا با پای بزرگترا سینه زنی و عزاداری میکرد. انشالاه که خدا قبول کنه و همیشه حسینی باشی عشق کوچولوی مامان و بابا   ...
1 آبان 1394

2 سال و 3 ماه

سلام عزیز دردونه خودم.تا چند ماه پیش وقتی به وبلاگ بقیه بچه ها نگاه میکردم با خودم میگفتم چه مامانای تنبلی !!! چقد دیر به دیر میان و آپ میکنن وبلاگاشونو ولی الان میبینم واقعا اشتباه فکر میکردم چون خودمم به این روز دچار شدم.... چه روزی؟سروکله زدن با بچه های این دوره زمونه و درگیر شدن با شیطنتا و شلوغیا و کلا مشغول شدن با بچه ها نه مجالشو میده تا هر ماه وبلاگ رو آپ کنیم نه حوصله و رمقی میمونه واسه آدم. خلاصه مطلب این که با کلی تاخیر دقیقا تو 2 سال و 3 ماه و 15 روزگی رهام خان فرصت کردم تا بیام و بنویسم. از آخرین باری که برات نوشتم تا امروز کلییییی خبر داشتم که بنویسم اما الان  فک میکنم اکثرشون یادم رفته. ولی خوب مهمترین خبری که یا...
10 شهريور 1394

عکس های 25 و26 ماهگی

 سلاااااااااااااااام.من رهامم اینجا 25 ماهه هستم اینجام 26 ماهم شده. اولین ساعتی که برای رهام جون خریدیم .هروقتم میپرسم ساعت چنده شروع میکنه به شمردن 2-3-5-6و .... یکی از اتفاقات نادری که کم پیش میاد و من با دیدن این صحنه ها گل از گلم میشکفه اینه که بدون لالایی و اذیت و دنگ و فنگ خودت از فرط خستگی خوابت ببره.این عکس هم یکی از اوناست که شکار کردم از شدت ذوقم خخخ   مراسم آلبالو چینی خونه باباجون.مگه میشه رهام خان کمک نکنن   رهام دختر عمه اش پرناز رو خیلی دوست داره هرجا مراسم دورهمی باشه حتما یه سری بهش میزنه این ایده قشنگ لاو رو تو یک...
18 مرداد 1394

25 ماهگی

سلام گل پسر خودم.مامانی شرمندتم به خدا ایندفه واقعا تنبلی کردم تو آپ کردن وبلاگت.هی امروز فردا کردم تا دیر شد پست 25 ماهه شدنت.داری 26 ماهه میشی من هنوز مطلب ماه قبل رو میخوام بنویسم.قربونت بشم منو ببخش دیگه تکرار نمیشه انشالاه. یه سلام دیگه برا دوستای عزیزمون که به وبلاگمون سر میزنن و همیشه با نظرات خوبشون خوشحالمون میکنن. خوووووب از کجا شروع کنم؟؟؟ معلومه از خود رهام خان گل گلاب که این روزا بس که شلوغی میکنه اشک مامانشو درآورده.باور نمیکنید؟شلوغی واسه یه لحظه ته هاااااا.....تو این دوساله اوج اذیت کردنات و شیطنتا و نق زدنا و گریه های الکی و بهونه گیریات همین یکی دو ماه اخیر بوده.آخه نه میشه تنبیهت کرد نه میشه قهر کرد نه میشه دعوا...
5 مرداد 1394

آخرین عکس های جامونده از آخرین روزهای دوسالگی

سلام . چون عکسا زیادن و مطالب هم باید نوشته بشن بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب  کلا عاشق اسباب بازیای چیدنی و جورچینی و مرتب کردنی و پازل ها هستی با لگو و خونه سازی بیشتر بازی میکنی تا توپ و ماشین.حالا نمیدونم این خوبه یا نه ولی بهترین سرگرمیت همیناست به علاوه اینکه ده ها بار از این ور اتاق تا اون ورش بدویی و برگردی و منم مجبور میکنی باهات تمرین دو انجام بدم. این اشکال رو درست همون روزی که خریدیم یاد گرفتی اونایی که یه تیکه بودن خودت بدون اینکه یادت بدم درست گذاشتی ولی دوتیکه و 3 تیکه ها رو یک بار انجام دادم و تو همه رو تو همون دفه اول یاد گرفتی قربون پسر باهوش و زرنگ خودم برم مننننن. خیلی به تمیزی حساسی و هرو...
19 تير 1394

رهام درشاهگلی(اردیبهشت 94)

سلام.این عکسای خوشگل رو خیلی وقت بود گرفته بودم ولی فرصت نمیشد بذارمشون که امروز بعد از تقریبا یکی دوماه تصمیم گرفتم آپلودشون کنم.  این عکس رو که لاله های زیبای ائل گلی تبریز هست تقدیم میکنم به همه دوستای گل وبلاگی لبخند زورکی و مصنوعی یعنی این .... کلنجار پدر و پسر بر سر انتخاب مسیر پیاده روی ...
3 تير 1394

2 ساله شدن رهامم

بنام خالق خوبی ها که خوب ترین و بهترین فرشته کوچولوی  دنیارو بهمون هدیه داده. سلام به همه دوستان گل و همیشه همراه وبلاگمون که با نظرات خوبشون همیشه باعث دلگرمیمون بودن.مخصوصا از مامانی که قبل از نوشتن پست تولد رهام بهش تبریک فرستادن.  بابت تاخیری که داشتم ازهمتون عذر میخوام. رهام گلی ما 2 ساله شد و یک سال  دیگه پر از لحظه های شاد و ناب رو کنار مامان و بابا گذروند. متاسفانه امسال نشد براش تولد مفصلی بگیریم. ولی خوب برای اینکه یه روز موندگار و خاصی براش باشه خودمون 3 نفری این روز  رو جشن گرفتیم با یه کیک تولد و چندتا بادکنک.  انشالاه سالهای بعدی جشنهای  قشنگ تر و بهتری میگیریم.  مامانی انشالا...
23 خرداد 1394

عکسای 23 ماهگی

چندتا عکس اول مربوط به اردویی هست که رهام با دخترای مدرسه همسفر شده بود و اونجام یه جا بند نشد این ژستو که دستتو میزنی کمرت و دوردورارو نگا میکنی نمیدونم از کجا یاد گرفتی... تریپ متفکر... رهام درحال بازی با ابولفضل پسر یکی از همکارای مامان سنجد بیچاره خفه شد .. ولی چاره چیه آقارهام دوست داره با سنجدجونش بخوابه دیگه یکی ازون خنده های قشنگ و ملوس پدر به آرزویش که بازی پلی استیشن با پسرش بود رسید... یه دونه تربچه بلاچه خوردنی که تازه از حموم دراومده این سنجد معروفه عروسک محبوب رهام که دارن باهم کارتون نگا میکنن... نحوه بغل...
30 ارديبهشت 1394

23 ماهگی و اتفاقاتش

سلام به دوستان و عزیزان وبلاگی و سلام مخصوص به عزیزترین کس خودم رهام 23 ماهه شدنت مبارک تربچه   داریم یواش یواش به روزهای پایانی 2 سالگی رهام نزدیک میشیم و رفته رفته رهام وروجک من واسه خودش میخواد مردی بشه.هرچی هم که بزرگتر میشه اولین تجربه ها برا من کمتر میشه و مطلب و اتفاق تازه کمتر پیش میاد تا بیام و بنویسم برای همین از تاخیری که داشتم معذرت میخوام. خوب بذار از خودت شروع کنم مامانی.درسته هرچی هم سعی بکنم نمیتونم حرف دلمو با زبون بیان کنم ولی خوب گوشه ای از محبتمو میتونم نشون بدم.خیلییییی شیرین و دوست داشتنی تر از قبل شدی مرد نیم وجبی من.بعضی وقتا همین طوری یه دفعه ای محبتت سرریز میشه و بدوبدو میای بوسم ...
25 ارديبهشت 1394

22 ماهگی + عکس های نوروزی

سلام جوجوی مامان 22 ماهه شدنت مبارک عزیزم.(البته با 5 روز تاخیر) روزها چقد زود میگذرن در کنار تو,همین طوری داریم ماه ها رو میشمریم و ثبت میکنیم غافل ازینکه شما کوچولو خیلی سریع داری بزرگ و بزرگتر میشی و ما حواسمون نیست که دیگه این لحظه های شیرین و این اولین ها رو دیگه نخواهیم دید...قربون شکل ماهت بشم پسرک ناز و دوست داشتنی ام  2 ماه دیگه 2 ساله میشی اگه خدا بخواد میخواییم یه جشن تولد دسته جمعی با دوستا و هم سن و سالای خردادی برات بگیریم امیدوارم که کارا خوب پیش بره و به شما فسقلیا خوش بگذره. ماشالاه روند حرف زدنت رو به رشده .در عرض یک هفته کلمه های کاتو (کارتون) , کاپی( در), ایشه (سرکاررفتن),سو(آب),آبو(رنگ آبی) رو یاد گرفت...
27 فروردين 1394