یلدای 93 (دومین یلدای رهام)
امسال شب یلدا خونه باباجون وکنارمامان جون و خاله ها بودیم.شب خوبی بود وخیلی به رهام خوش گذشت تا دلش میخواست ازهله هوله ها و تنقلاتی که روزای دیگه محروم از خوردنشونه استفاده کرد وشکمی از عزا درآورد. اونقد سرمون گرم رهام و خوردن شد که فرصت نشدچندتا عکس درست وحسابی بگیرم.فقط این دوسه تا بودن که واسه یادگاری میذارم. وکیکی که هنر دست خودمه اینم یلدای پارسال به امید روزها و ماه ها و سالهای بهتر و شادتر برای همه ...
نویسنده :
م.م
18:33