خاطره زایمان
سلام عزیز دلم.پسرک شیطون بلای من مامان باز اومد اومدم برات از دنیا اومدنت بگم.چندروزه میخوام خاطره 22 خرداد رو بنویسم اما سردرد و کمردرد نمیذاشت.امروزم که از صبح شلوغی کردی همش بغلم بودی تا خواستم بذارمت زمین گریه کردی نمیدونم چرا امروز بدعنق شدی اما گوش شیطون کر چند دیقه میشه که خوابیدی بذار همین الان چندتا عکس بندازم بذارم اینجا ببین چه قد ناز خوابیدی ... خوب بریم سراغ روز تولدت 22 خرداد 1392 مصادف با میلاد مبارک امام حسین صبح ساعت 6.5 به همراه مامان بزرگات و بابایی به طرف بیمارستان شفا که فاصله زیادی هم تا خونمون داره حرکت کردیم.بعد از کارای پذیرش و حساب کتابای اولیه من به همراه مامان جون و بابایی از مامان بزر...
نویسنده :
م.م
20:24